سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستخط یک عکاس غیر حرفه ای ...

بازگشتی دور ....

یکشنبه 90 خرداد 29 ساعت 3:24 عصر

بسم الله 

سلام ...

بازگشتی دور....  

- قلم ریز: در آخر فهمیدم منتظر نوشتن یک مقاله ی تخصصی بودن انتظاری واهی است و اگر در این وا نفسای غبار آلود حقیقت انسان دست گره زده بنشیند و به آن روزی بیندیشد که کاری بزرگ انجام دهد ، جفایی بس عظیم، هم به خود و هم به جامعه ی عزیز ایرانی کرده است.

امروز که از غرب و شرق قلم ها و رسانه های مجهز جنگی به همراه سربازان تا دندان مسلح، هجمه ی حملات مرگبار فرهنگی شان را به ما سرازیر کرده اند، ما چه نشسته ایم و کجاییم؟ و در پس کدام کوچه سیر می کنیم؟ رسانه به عنوان مؤثر ترین ابزار اطلاع رسانی و تأثیر گذاری، حرف اول را در میدان نبرد فرهنگی میزند و دشمنان خونخوار و بی رحم و سیه چهره و دیرینه ی ایران اسلامی، برای فریب دل و جان پیر و جوان ایرانی دندان تیز کرده اند. برای مردمی که بیشتر اوقات فراغت زندگیشان را با تماشای تلویزیون می گذرانند این تصمیم عاقلانه ای است که  برای نشاندن گرد تردید بر روح و جان ما از جادوی تصویر استفاده شود. طمع به جامعه ای که درآن هر روز ارزش ها جای خود را به بی ارزشی می دهند و انکار ارزش ها و پایمالی هویت اسلامی و ایرانی نشانه ی ترقی و پیشرفت انسان انگار می شود، طمعی به جا و کارا است. چطور می شود که ما به عنوان ملتی صاحب تمدن و دارای پیشینه ی درخشان، و به عنوان مردمانی تیزهوش و غیور امروز هویت خود را فراموش می کنیم و عزت مسلم خود را انکار؟ چه می شود که ترویج بی ارزشی و عریانی تفکر کوچه های جامعه ی ما را مزین می سازد؟ کجاست آن رگ جوشان انقلابی مان که به پا خیزیم و لکه ی ننگین بی حیایی را از فرش کوچه هایمان پاک کنیم و نسیم مطهر غیرت را به مشام مردانگی برسانیم. کجایند تبرهای ابراهیمیه گردن شکنمان که تصویر سیاه این جادوی معاصر را بشکنند و ریشه ی بت پرستی را بخشکانند. 

ندای هل من ناصر ینصرونی امام امروزمان کافیست تا جهاد دستهای قلم نویس و تصویرگر را به دنبال آورد تا بنویسند آنچه هیچ کتابی نخوانده است و به تصویر کشانند آنچه هیچ چشمی ندیده است. جایی که پای حرمت عفیفت خانواده در میان است، جایی که در شبکه های به روی آنتن، نزاع زنان عریان برای یک مرد، جایگزین قصه ی حیای دختر همسایه، آن زمان که با حریر لطیف عفاف رخت ها را بر طناب می آویخت شده است، سکوت ظلم آشکاری است که جبران آن تقریبا ممکن نیست. گوش جامعه پر است از نشست هاو میزگردها و همایش های آسیب های جنگ نرم ، امروز داوطلب جنگ لازم است که کمر همت برای دفاع از حریم اجتماع ببندد و تا رنگ سرخ شهادت آرام نگیرد.

- قلم دان: از خود می پرسم کجای این گود ایستاده ام و یا بی خبر و سرگشته و حیران بر کدام تخت غفلت لمیده ام تا روزی کسی پیدا شود دست مرا بگیرد؟!؟!! و از تو می پرسم که کجایی؟؟!! از حال و روزت بگو برادر؟؟!! 

درود و سلام خدا بر دستان دستگیر غیرت کربلا (ع)

علی علی 


نوشته شده توسط : ستایش رشیدی

نظرات دیگران [ نظر]


بسم الله الرحمن الرحیـــــــــــــــم

چهارشنبه 87 مرداد 16 ساعت 2:27 صبح

سلام بر صاحبان خرد و فرمانروایان عقل کامل...
مقتضیات زمانه و وضعیت قرمز فرهنگی این نیاز را ایجاد می کند که سکوت را بشکنیم و دست به قلم شویم...هرکس به وسعت توانایی اش می اندیشد و قلم می زند و بسترعریان و لرزان جامعه را با حریر گرم تفکرش پوشش می دهد و این چنین آغاز می شود ....
بنا، بر این است که دغدغه های دستجدا از شریان تفکر شیعی اش به مسیر جهاد جریان یابد و در قلمش تجلی!
روز مبارک امروز تبرکی است برای برکت یافتن اندیشه اش و رنگی شدن دستانش... به رنگ مولا......

  
  :
                 »»» بسم الله الرحمن الرحیم «««
                                   ؛؛؛ ســــــــلام؛؛؛
 علی علی مددی

         سلام


نوشته شده توسط : ستایش رشیدی

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بازگشتی دور ....
بسم الله الرحمن الرحیـــــــــــــــم